
مدیریت خلاقیت و نوآوری
مفهوم خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری دو مفهوم مرتبط با یکدیگر دارند، اما به معانی متفاوتی اشاره می کنند. در بسیاری از مسائل خلاقیت تعیین کننده موفقیت و یا عدم موفقیت خواهد بود.
خلاقیت به معنای توانایی تولید ایده ها، راهکارها و محصولات جدید و نوآورانه است. فرد خلاق، با استفاده از تفکر خارج از الگوها، ترکیب نوآورانه مفاهیم، ایدهپردازی و توانایی حل مسائل، به ارائه راهکارهای خلاقانه و نوآورانه می پردازد. خلاقیت به معنای ایجاد یک راه حل یا پیشنهادی متفاوت برای حل یا رویارویی با یک مسئله و پرداختن به چالش ها و مسائل با روش های جدید و غیر متعارف است و امکان ایجاد چیزهای جدید را ممکن می سازد.
اشو خلاقیت را اندیشیدن خارج از چارچوب بیان می کند و رولومی خلاقیت را خلق کردن و آفریدن تعریف کرده است.
نوآوری به معنای اجرای عملی و پیاده سازی ایدهها و راهکارهای خلاقانه است. نوآوری به واقع اثر خلاقیت است که منجر به ایجاد چیزهای جدید، بهبود فرآیندها و رشد سازمانی می شود. این امر شامل ایجاد محصولات یا خدمات جدید، بهبود فرآیندهای عملیاتی، ارتقاء روش ها و فناوری ها، تغییر در ساختار سازمانی و تجارت های جدید است.
افراد با این واژه ها آشنا اند اما معدود کسانی هستند که این اعمال را به درستی درک کرده باشند. تنها اندیشمندان، هنرمندان و عالمان که نامشان در تاریخ ثبت شده خلاق و نوآور نیستند بلکه کودکی که در باران پلاستیکی بر روی سرش می کشد تا خیس نشود هم خلاق است.
مدیریت خلاقیت و نوآوری
مدیریت خلاقیت و نوآوری به فرآیندها و رویکردهایی اطلاق می شود که برای تشویق خلاقیت و نوآوری در سازمان ها به کار می روند. این نوع مدیریت برای توسعه و اجرای ایده ها و ابتکارات جدید، بهینه سازی فرآیندهای موجود، ایجاد فضایی مستلزم خلاقیت، تشویق همکاری و تفکر خلاقانه و ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه مورد استفاده قرار می گیرد.
مدیران خلاق همان زمانی که به مسئله ای برخورد می کنند، می توانند با آن روبرو شوند و مهم تر از آن روشی ارائه می دهند که مسئله را حل کنند.
عناصر مدیریت خلاقیت و نوآوری
- فرهنگ سازمانی خلاق: ساختار و فرهنگ سازمانی می تواند به گونه ای تدوین گردد که منجر به ایجاد یک فضای کاری مشوق خلاقیت و نوآوری و ارزش گذاری ایده های جدید شود. این فرهنگ می تواند شامل مشارکت، اعتماد و پذیرش خطاها در جهت یادگیری و پیشرفت باشد.
- فرآیندهای مدیریت ایده ها: ایجاد فرآیند هایی برای جمع آوری، ارزیابی، تحلیل و اجرای ایده ها و ابتکارات جدید. این فرآیندها می توانند شامل سیستم هایی برای ارزیابی ریسک، تحقیق و توسعه، اجرای آزمایش ها و انتخاب ایده های موفق باشند.
- تشویق همکاری و تعامل: ایجاد محیطی که همکاران را به تعامل، تبادل ایده و همکاری با یکدیگر تشویق می کند. با ارائه فرصت های گروهی، تیم های متنوع، جلسات ایده پردازی و همکاری با سایر سازمان ها یا شرکای خارجی مدیران می توانند تعاملات مثبتی در جهت تولید و اشتراک ایده های نوآورانه و خلاقانه ایجاد نمایند.
- مدیریت تغییر: ایجاد زمینه ای برای تغییر و نوآوری عامل مهمی در رشد خلاقیت اعضای سازمان دارد. افراد در محیط هایی که پتانسیل و زمینه تغییرات را دارند و تحولات را می پذیرند می توانند از خلاقیت خود استفاده کرده و ایده های نوآورانه ارائه دهند.
- تشویق آموزش و یادگیری: ایجاد فرصت ها و منابع آموزشی برای توسعه مهارت ها و دانش کارکنان در زمینه های خلاقیت و نوآوری. افرادی که با دانش به روز در این زمینه ها هستند، می توانند بهترین ایده ها و راهکارهای نوآورانه را ارائه دهند.
- پاداش ها و انگیزش: ارتقاء مکانیزم های پاداش دهی و انگیزشی برای تشویق کارکنان به ارائه ایده های نوآورانه و خلاقانه. این پاداش ها می تواند شامل پاداش های مالی، ارتقا های شغلی، تشویق های عمومی و تقدیر از تلاش ها و نتایج مثبت باشد.
- مدیریت ریسک: به معنای درک مسائل مرتبط با ریسک های نوآوری و خلاقیت و تدابیر مرتبط با کاهش آنها. مدیریت ریسک های مرتبط با ایده ها و پروژه های نوآورانه می تواند باعث افزایش قابلیت اطمینان و موفقیت آنها در طول زمان شود.
- ارتباط با بازار: ارتباط مداوم با مشتریان، رقبا و صنعت برای درک نیازها و تغییرات بازار، عاملی اساسی برای ایده پردازی و خلاقیت می باشد. اطلاعات به دست آمده از این ارتباطات می تواند به عنوان الهام بخش برای تولید ایده ها و محصولات نوآورانه در سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
- اجرای موثر ایده ها: ایده ها بدون اجرا عملا ارزشی ندارند مدیران باید از ایده های خلاقانه حمایت نموده و تا اجرای موثر و موفقیت آمیز ابتکارات نوآورانه تا مرحله نهایی تولید و عرضه به بازار دارای استراتژی باشند. اجرای ایده نیازمند تعیین منابع مالی، فنی و انسانی مناسب است.
- اندازه گیری و ارزیابی: بررسی و ارزیابی عملکرد خلاقیت و نوآوری در سازمان با استفاده از شاخص ها و معیارهای مناسب، شامل سنجش تعداد و کیفیت ایده ها، میزان پیاده سازی موفق ایده ها، تأثیر آنها بر عملکرد سازمانی و رشد شرکت، از دیگر عناصر مدیریت خلاقیت اند.
- فرآیند اداره و مدیریت: مدیریت خلاقیت و نوآوری باید به صورت یک فرآیند مدیریت سازمانی مورد توجه قرار گیرد. این فرآیند شامل تخصیص منابع، برنامه ریزی، مدیریت زمان و مشارکت مدیران در تسهیم و حمایت از خلاقیت و نوآوری می باشد.
- همکاری با دیگران: ایجاد همکاری و همراهی با دیگر سازمان ها، مؤسسات آموزشی، پژوهشگران و فعالان خلاقیت و نوآوری در صنعت. این همکاری ها می تواند منجر به تبادل ایده ها، اشتراک منابع و تسهیم دانش و تجارب موفق شود.
با پیاده سازی موثر این عوامل، سازمان ها می توانند به بهبود و تسهیل شرایط خلاقیت و نوآوری پرداخته و رشد و توسعه پایداری را تجربه کنند.
دلایل اهمیت مدیریت خلاقیت و نوآوری
رقابتی بودن بازار: در دنیای امروز، بازارها بسیار رقابتی هستند و سازمان ها برای بقا و رشد باید توانایی ایجاد مزیت رقابتی داشته باشند. خلاقیت و نوآوری، به سازمان ها کمک می کند تا ایده ها و راهکارهای جدیدی را ایجاد و به بازار عرضه کنند که می تواند آن ها را از رقبا متمایز کند و در کسب و کار موفقیت بیشتری برایشان به ارمغان بیاورد.
ایجاد ارزش برای مشتریان: خلاقیت و نوآوری، امکان ارائه محصولات و خدمات جدید، منحصر به فرد و بهبود یافته را به سازمان می دهد. با ایجاد محصولات و خدمات نو و راهکارهای جدید و بهبود های نوآورانه سازمان می تواند به نیازها و تغییرات مشتریان پاسخ دهد و ارزش های افزوده به آن ها ارائه کند. این امر می تواند منجر به رشد فروش، رضایت و وفاداری مشتریان و افزایش سهم بازار سازمان شود.
حل مسائل پیچیده: بازارها و محیط کسب و کار همواره با مسائل پیچیده و تغییرات ناگهانی همراه است سازمان هایی که توانایی تطابق با این تغییرات را نداشته باشند و مسائل پیش رو را حل و فصل نکنند محکوم به شکست اند. داشتن فرهنگ سازمانی مبتنی بر خلاقیت و نوآوری با توجه به رشد چشم گیر ایده های بدیع لازمه مقابله با مسائل پیچیده و تحولات است.
ایجاد تغییر و تحول: خلاقیت و نوآوری باعث ایجاد تغییر و تحول در سازمان می شوند. با ارتقاء روحیه خلاقیت و پذیرش تغییر، سازمان می تواند با چالش های روزمره روبرو شده و با بهبود و نوآوری، به سازمانی پویا و انعطاف پذیر تبدیل شود.
جذب و نگه داشت استعدادها: سازمان هایی که به خلاقیت و نوآوری توجه می کنند، به عنوان محیطی جذاب و الهام بخش برای استعدادها شناخته می شوند. افراد خلاق و نوآور به دنبال فرصت ها و محیط هایی هستند که به آنها امکان توسعه و برآورده کردن طرح های خلاقانه خود را می دهد.
مقابله با چالش ها: خلاقیت به افراد کمک می کند تا به راه حل های نوآورانه و خارق العاده برای مقابله با چالش ها برسند و با بهبود ها و نوآوری هایی در زمینه های مختلف مانند علم، فناوری و تجارت، مسائل را حل نمایند.
توسعه فردی: خلاقیت موجب تحریک ذهن می گردد، مهارت ها را توسعه می بخشد و ذهن را آگاه تر و پویا تر داشته می نماید. مدیران و سایر نیروهای انسانی سازمان ها با تمرین و توسعه خلاقیت، می توانند به ایده پردازی بهتر، مسئله حل موثرتر و استفاده بهینه تر از منابع بپردازند.
پیشرفت اجتماعی و اقتصادی: خلاقیت نقش مهمی در پیشرفت اجتماعی و اقتصادی دارد. ایده های خلاقانه و نوآورانه می توانند به توسعه فناوری، ایجاد شغل های جدید، بهبود محصولات و خدمات، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری کمک کنند.
کسب مهارت های خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری مهارت هایی هستند که می توان با تمرین و تلاش بهبود آن ها را کسب و تقویت نمود.
این مهارت ها ارثی، وابسته به هوش و ژنتیکی نیستند، همه از خلاقیت و نوآوری بهره مندند و به نوعی کم و یا زیاد از آن استفاده می کنند.
برخی از راهکارهای کسب خلاقیت و نوآوری:
- ترکیب ایده پردازی: تلاش کنید که ایده های مختلف را با هم ترکیب کنید تا به نتایج نوآورانه دست پیدا کنید. ارتباط بین مفاهیم مختلف و استفاده از آن ها در حوزه های مختلف می تواند به شما کمک کند تا به ایده های خلاقانه دست یابید.
- فعالیت های خلاقانه: انجام فعالیت های خلاقانه مانند نقاشی، نوشتن داستان، ساخت مدل ها و ... می تواند ذهن شما را به خلاقیت و نوآوری تحریک کند و ایده های نو در ذهن شما ایجاد کند.
- تماشای آثار خلاقانه: تماشای فیلم ها، موسیقی، عکاسی و آثار هنری دیگر می تواند الهام بخش برای شما باشد و به خلاقیت و نوآوری شما کمک کند.
- مطالعه و یادگیری: مطالعه در حوزه های مختلف و یادگیری از تجارب دیگران می تواند دانش شما را افزایش داده و به شما در پیدا کردن راهکارهای نوآورانه کمک کند.
- همکاری و تعامل با دیگران: همکاری با افراد مختلف و تبادل ایده ها و نظرات با دیگران می تواند به ایجاد ایده های نوآورانه و بهبود خلاقیت شما کمک کند.
- پذیرش خطا و شکست: اشتباه کردن و تجربه شکست ها نیز بخشی از روند یادگیری خلاقیت و نوآوری می باشند. پذیرش خطا و شکست ها به عنوان یک فرصت برای یادگیری و بهبود برای شما می تواند باشد. این اشتباه ها می توانند به شما اجازه دهند که از راهکارها و رویکردهای قبلی یاد بگیرید و به دنبال راه های جدید و خلاقانه تر برای حل مسائل باشید.
- تشویق و ایجاد فضای محیطی حمایت کننده: ایجاد فضایی که از خلاقیت و نوآوری حمایت کند و افراد را به اشتراک گذاشتن ایده ها و نظرات شجاعانه تشویق کند، می تواند به رشد خلاقیت و نوآوری آنها کمک کند.
- تمرین و تکرار: مهارت خلاقیت و نوآوری همانند هر مهارت دیگری نیاز به تمرین و تکرار دارد. با انجام تمرین های مرتب و تکراری در حوزه های مختلف، خلاقیت و نوآوری بهبود می یابد.
- برنامه ریزی زمانی: تخصیص زمان معین برای تمرین و تلاش در حوزه های خلاقانه می تواند به کشف ایده های نو و توسعه نوآوری کمک کند.
- استفاده از تکنولوژی و ابزارهای نوآورانه: امروزه با پیشرفت تکنولوژی، ابزارها و روش های مختلفی به وجود آمده اند که می توانند یاری گر شما در ایجاد و تقویت ایده های نو و پیاده سازی نوآوری ها باشند. با استفاده از این ابرازها هر شخصی می تواند به نمونه های موردی فراوانی دسترسی داشته باشد، با دیگران تعامل کند و دانش و آموزش های مورد نیاز خود کسب نماید.
ذهن خلاق
مغز انسان ۱۵۰۰ گرم وزن دارد و حجم آن نیز حدود ۱۱۳۰ سانتیمتر مکعب در زنان و ۱۲۶۰ سانتیمتر مکعب در مردان است. هرچند از نظر ضریب هوشی یا آی کیو و سایر اندازه گیری های عملکردی و شناختی هیچ گونه و به هیچ وجه تفاوت نورولوژیک بین دو جنس مذکر و مؤنث تاکنون نشان داده نشده است.
100 میلیارد سلول عصبی در مغز انسان وجود دارد که هر کدام از این سلول ها از طریق اتصالات عصبی مستقیم یا غیر مستقیم با 20 هزار سلول دیگر در ارتباط اند.
با اطلاعات بالا و براساس احتمالات ریاضی با یک حساب به این نتیجه می رسیم که هر شخص اگر بخواهد تعداد ایده هایی که می تواند تولید کند را شمارش کند باید تعداد سلول های عصبی را به توان تعداد مسیرها برساند یعنی 100 میلیارد به توان 20 هزار. اگر بخواهیم این عدد را قابل لمس تر نشان دهیم باید یک عدد بگذاریم و در مقابل آن 8 صفحه کامل صفر قرار دهیم. پس با این توضیحات به این نتیجه خواهیم رسید که هیچ گاه ایده های یک شخص تمام نخواهد شد یا به عبارتی دیگر هر چقدر که به مغز فشار وارد کنیم و از آن کار بکشیم به مسیرهای جدیدی دست خواهیم یافت و بهره برداری از مغز خود را حتی افزایش خواهیم داد.
در کتاب برایان تریسی به این اشاره شده است که تعداد ایده هایی که هر فرد می تواند تولید کند از کل مولکول های کل کیهان بیشتر است. با توضیحاتی که داده شد فکر می کنید که چند تا ایده می توانید تولید کنید؟ ده تا؟ صدتا؟ یک میلیون؟
افراد خلاق چارچوبی برای توصیف عملکرد نیم کره های مغز آن ها وجود ندارد، که به قطع بتوانیم بگوییم که بیشتر از سمت چپ مغزشان استفاده می کرده اند یا راست. آن ها هر وقت خسته می شدند بدون در نظر گرفتن برنامه ریزی شان استراحت می کردند، در مواقع نیاز تفریح، بعضی از آن ها بسیار تنبل، و بعضی از آن ها بسیار با اراده بوده اند. آن ها اگر در مسائلی نیاز به ثبات قدم بود آدمی راسخ می شدند، اگر نیاز به تخیل بود آدم های خیال پرداز می شدند و اگر نیاز به منطق بود منطقی ترین فرد دنیا می شدند.
پس با این توضیحات به این نتیجه خواهیم رسید افرادی که خلاقیت را انتخاب می کنند باید بتوانند در استفاده از نیم کره های خود تعادل ایجاد کنند. خلاقیت یعنی اینکه بتوانیم بدون قضاوت در مورد ایده ها به آن ها توجه کنیم حتی اگر مسخره ترین ایده روی زمین باشد، مثلا 1+1 می شود 9 این ایده هر چقدر هم که مسخره باشد ما به سرعت نباید آن را رد یا پذیرش کنیم. ابتدا باید به نیم کره راستمان اجازه دهیم که هر چقدر که در توانش است ایده بدهد، چه خنده دار چه قابل درک، بعد از آنکه تمام ایده ها را نوشتیم با استفاده از نیم کره چپ شروع به داوری و انتخاب منطقی ترین و کاربردی ترین ایده می کنیم.
در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم نقش خلاقیت به راحتی قابل تشخیص نیست، اما هستند افرادی که با ایده های ساده و پیش پا افتاده توانسته اند جایگاهی رفیع به دست آورند.
مهم نیست افراد در چه جایگاهی اند و چه وظیفه ای در جامعه، محل کار یا خانواده خود دارند همه می توانند از خلاقیت استفاده کنند و شرایط را به نفع خودشان تغییر دهند. هیچ تفاوتی بین ذهن فرد خلاق و غیر خلاق وجود ندارد. در واقع افراد معمولی و غیر خلاق از خلاقیت خود استفاده نمی کنند.
ذهنی خلاق و نوآور داشتن نیازمند تمرین و تلاش مداوم است. این مهارت ها قابل تقویت هستند و با پیروی از رویکردها و تمرین های مختلف، می توانید ذهن خلاق خود را تقویت کنید.
برای داشتن ذهنی خلاق و تقویت خلاقیت، می توان از راهکارهای زیر استفاده کرد:
- تغییر نگرش: به مسائل و چالش ها به عنوان فرصت های خلاقانه و پر از ایده های نوآورانه نگاه کنید. قدرت تفکرات مثبت و انتظارات خوب می توانند خلاقیت را به حرکت درآورند.
- توسعه تفکر بصری: تلاش کنید تا تفکر بصری خود را تقویت کنید. این امر شامل تصور و تجسم صحنه ها، شکل ها و رنگ ها است. این روش می تواند به شما کمک کند تا به راحتی الگوهای جدید را ببینید و راهکارهای خلاقانه پیدا کنید.
- تغییر الگوهای تفکر: تغییر الگوهای تفکر و دیدگاه ها می تواند به شما کمک کند تا بهترین راه حلها و ایده های خلاقانه را پیدا کنید. فراموش کنید که همیشه همه چیز را به یک شیوه خاص انجام دهید و به کشف راه های جدید و غیر معمول فکر کنید.
- تخیل: تخیل یکی از مهم ترین ارکان خلاقیت است. افراد دارای تخیلات قوی نیم کره راست مغز قوی تری دارند. دیدن فیلم های تخیلی در پرورش تخیل موثر اند.
- تمرین مداوم: مانند هر مهارت دیگری، خلاقیت و نوآوری نیازمند تمرین مداوم است. هر روز برای خود چالش های جدید ایجاد کنید و به دنبال راه حل های خلاقانه بگردید.
- خارج شدن از ناحیه امن: برای تقویت خلاقیت، باید از ناحیه آسایش خود خارج شوید و به موقعیت ها و چالش های جدید مواجه شوید. به چالش ها به عنوان فرصت های جدید برای ارتقاء خلاقیت نگاه کنید.
- تغییر محیط: محیط پیرامونی که در آن قرار دارید می تواند تأثیر زیادی بر خلاقیت شما داشته باشد. تغییر محیط می تواند باعث تحریک خلاقیت و ایده پردازی شما شود. به دنبال مکان ها و فضاهای جدید برای کار کنید.
- تغذیه: غذاهایی که مغز را تقویت می کنند و عملکرد آن را بهبود می بخشند، می توانند به خلاقیت شما کمک کنند. مصرف مواد غذایی سالم مانند میوه ها، سبزیجات، ماهی و مغزهای خرد شده مانند بادام و گردو، می تواند به تغذیه مغز و افزایش خلاقیت کمک کند.
- تمرکز و آرامش: آموزش خود به تمرکز و حالت ذهنی آرام می تواند خلاقیت و نوآوری شما را بهبود بخشد. تکنیک های تمرکز مانند مدیتیشن و تمرینات تنفسی می توانند به شما کمک کنند تا ذهن خود را آرام کرده و به خلاقیت بیشتر دست یابید.
چرا خلاقیت و نوآوری نیاز به مدیریت دارند؟
خلاقیت و نوآوری نیاز به مدیریت دارند زیرا به تنهایی داشتن ایده ها و خلاقیت کافی نیست؛ بلکه باید این ایده ها به صورت موثری مدیریت شوند تا به نتایج و ارزش های واقعی تبدیل گردند.
مدیریت خلاقیت و نوآوری به مدیران کمک می کند تا منابع موجود (مانند زمان، پول، نیروی کار و تجهیزات) را به صورت اثربخش مدیریت کنند و برای پیاده سازی ایده ها بهترین استفاده را کنند. بدون مدیریت منابع، ایده های خلاقانه ممکن است بی نتیجه بمانند.
مدیریت خلاقیت نیازمند برنامه ریزی و استراتژی های مؤثر است. ایده ها بدون برنامه ریزی و استراتژی قابل پیاده سازی نیستند و ممکن است به سردرگمی و ناکارآمدی منجر شوند. مدیریت خلاقیت کمک می کند تا ایده ها را بر اساس اهداف و منابع موجود برنامه ریزی شده و بهترین استراتژی ها برای پیاده سازی آن ها انتخاب شوند.
هر سازمان و فرد ممکن است به چندین ایده های خلاقانه دست یابد. مدیریت خلاقیت نیازمند ارزیابی این ایده ها است تا بتوان ایده های مناسب را انتخاب و اولویت بندی کرد. انتخاب ایده های صحیح می تواند به صرف بهینه منابع و بهبود عملکرد کلی سازمان کمک کند. ارزیابی دقیق نیازمند معیارها و شاخص های واضح است تا بتوان ایده ها را با دقت مقایسه و انتخاب نمود.
پیاده سازی ایده های خلاقانه و نوآورانه قطعا با ریسک ها و نقاط ضعف همراه است. مدیریت خلاقیت به مدیران کمک می کند تا ریسک ها را شناسایی و مدیریت کرده، به راه حل های موازی و پشتیبانی ها فکر کنند و برنامه های اقدامات اضافی ایجاد نمایند تا در مواجهه با ریسک ها، آمادگی داشته باشند.
اجرای مؤثر ایده ها نیازمند برنامه ریزی و کنترل مناسب است. رعایت اصول مدیریت خلاقیت موجب می شود مدیران از ابتدا تا انتها اقدامات را کنترل کرده، موانع احتمالی را پیش بینی و راه های مقابله با آن ها را برنامه ریزی نمایند و اطمینان حاصل کنند که پیاده سازی ایده ها به طرز صحیحی انجام می شود.
نمونه ای از به کارگیری خلاقیت در کسب وکار
ژاپنی ها عاشق ماهی های تازه هستند. اما آب های نزدیک ژاپن برای چند دهه ماهی زیادی نداشت. بنابراین آنها برای تهیه غذاهای خود، قایق های ماهی گیری بزرگتر ساختند و مسافت بیشتری از قبل را طی نمودند.
هرچه ماهی گیر ها دورتر می رفتند، بیشتر طول می کشید تا ماهی بیاورند و اگر برگشت شان بیشتر طول می کشید ماهی ها دیگر تازه نبودند. برای حل مشکل، شرکت های ماهیگیری فریزرهایی را در قایق هایشان نصب کردند .آنها ماهی های به دست آمده را در فریزر قرار می دادند. فریزرها این امکان را فراهم می کرد که قایق ها دورتر بروند و بیشتر بمانند. ولیکن ژاپنیها توانستند به تفاوت بین ماهی تازه و منجمد پی ببرند و آنها مزه ماهی منجمد را دوست نداشتند. قیمت ماهی منجمد کاهش پیدا کرد. بنابراین شرکت های ماهیگیری مخزن هایی نصب کردند. آنها ماهی می گرفتند و درون مخزن قرار می دادند. ماهی ها پس از کمی تحرک، خسته می شدند و مزه تازه بودن خود را از دست می دادند.
صنعت ماهیگیری دچار بحران قریب الوقوعی شد. ولی امروزه آنها ماهی های تازه به ژاپن می فرستند. چطور توانستند مدیریت کنند؟ برای اینکه طعم ماهی تازه بماند، شرکت های ماهیگیری ژاپنی هنوز ماهی ها را در مخزن ها قرار می دهند ولی با یک کوسه کوچک. ماهی ها تقلا می کنند و از این رو دائما در حال حرکتند. تلاشی که می کنند باعث می شود آنها تازه و سرحال باشند. کوسه ها چند تا از ماهی ها را بیشتر نمی توانستند بخورند. اما ماهی ها از کوسه ها فرار می کردند و همین امر باعث پر جنب و جوش شدن آنها می شد. اگر این ایده بسیار خلاقانه به ذهن صیادها نمی رسید چه اتفاقی می افتاد؟
با یک ایده بسیار عالی و خلاقانه صیادها توانستند ماهی ها را طبق سلیقه مردم بفروش برسانند و چالش پیش رویشان را حل کنند.
ارسال نظر درباره این موضوع