منو
مدل کسب و کار

مدل کسب و کار

مقدمه

مدل کسب و کار به عنوان یک چهارچوب استراتژیک، تعیین کننده راهبرد ها و تصمیم ‌های کلیدی سازمان می باشد و به معنای نحوه برنامه ریزی شرکت ها برای کسب درآمد از طریق ارائه خدمات یا محصولات خود است.

امروزه به دلیل تغییرات بازارهای کسب و کار بسیاری از سازمان هایی که توانایی تطبیق با تحولات را ندارند، برای بقا مجبور به تغییر مدل کسب وکار خود و حتی گاهی ایجاد مدل جدید می شوند.

مدیریت به عنوان یکی از پایه های هر سازمان و شرکت، به برنامه ‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیت ‌ها و منابع در جهت دستیابی به اهداف مشخص می ‌پردازد. در مدیریت معاصر، بسیاری از سازمان ‌ها  از مدل‌ های کسب و کار مختلفی برای توسعه و بهبود عملکرد خود استفاده می‌ کنند. این مدل ‌ها، با تعیین اصول و رویکرد هایی استراتژیک برای مدیران و صاحبان شرکت ها ابزارهای قدرتمندی فراهم می ‌کنند.

تعریف مدل کسب وکار (Business Model)

در دنیای پویای کسب و کار امروزی، مدل کسب و کار به عنوان یک ابزار مهم در مدیریت سازمان ‌ها و شرکت‌ ها شناخته می ‌شود. مدل کسب و کار به صورت ساده، نحوه عملکرد سازمان را به طور جامع و منطقی توصیف می‌ کند و ارتباط بین اجزای مختلف سازمان را نمایان می‌ سازد.

مدل کسب و کار شامل توصیفی است که عملکرد سازمان را با جزئیات توضیح می‌ دهد. این توصیف شامل عواملی مانند مشتریان، پیشنهادات محصول یا خدمات، ساختار سازمانی، فرآیندها، منابع انسانی، شبکه عرضه و بازارها است، که در کنار یکدیگر در قالب یک چارچوب یکپارچه، استراتژی و هدف‌ های سازمان را تعیین می‌ کنند.

در مدل های کسب وکار سه عنصر خدمات پیشنهادی، بازار هدف ماندگار و مزیت رقابتی از اهمیت والایی برخوردارند. مدل کسب وکار صرفا بررسی روش درآمد زایی نمی باشد.

اجزای مدل کسب و کار

  • مشتریان (Customers): افراد یا گروه‌ هایی که محصولات یا خدمات شما را می ‌خرند.

شناخت مشتریان و نیازها، مشکلات و ترجیحات آن ‌ها برای سازمان ها بسیار حیاتی است.

بسیاری از سازمان ها قبل از داشتن درک از مشتریان بر توسعه خدمات و فروش می پردازند همین امر منجر به شکست کسب وکارشان می گردد برای مثال آر جی رینولدز برای تولید سیگارهای بدون دود، ۴۵۰ میلیون دلار از دست داد چرا که مشتریان سیگاری حتی کمترین علاقه ای به این محصول نشان نداند. 

  • پیشنهادات محصول یا خدمات: شامل محصولات یا خدماتی که سازمان ارائه می ‌دهد و مشتریان به آن ‌ها نیاز دارند.
  • کانال ‌ها: شامل مسیرهای توزیع و ارتباط با مشتریان می باشند. فروشگاه‌ ها، وب سایت، نمایندگان فروش، شبکه ‌های اجتماعی و سایر وسایل ارتباطی جزو کانال ها می باشند.
  • فرآیندها: شامل رویه ‌ها و روش‌ های اجرایی که برای تولید، تحویل و ارائه محصولات یا خدمات استفاده می‌ شوند.
  • منابع انسانی: کارکنان و تیم ‌هایی که در سازمان فعالیت می ‌کنند و نقش‌ ها و وظایف مختلفی را بر عهده دارند.
  • بازارها: بازار هایی که سازمان در آن فعالیت می‌ کند و با مشتریان در آن ها تعامل دارد.
  • روابط با مشتریان: اقداماتی جهت تعامل و ارتباط با مشتریان مانند پشتیبانی پس از فروش، خدمات مشتری و ارتباطات دوره‌ ای.
  • شرکای کلیدی: این جزء، شامل همکاری ‌های استراتژیک با سایر سازمان ‌ها، شرکت ‌ها، تأمین ‌کنندگان یا هر رابط دیگری که با سازمان در ارتباط است و نقش مهمی در عملکرد و موفقیت سازمان دارند، می شود. این همکاری ‌ها می ‌توانند شامل تأمین مواد اولیه، توسعه فناوری، توزیع مشترک و سایر امور استراتژیک باشند.
  • ساختار هزینه: به معنی هزینه‌ های مربوط به اجرای مدل کسب و کار. 

تمام سازمان ها نیاز به مدل های دوام پذیر دارند، یعنی حداقل ورودی وجوه نقد با خروجی آن برابر باشد.

این هزینه ‌ها شامل هزینه تولید، تحقیق و توسعه، بازاریابی، توزیع، پشتیبانی مشتری و سایر هزینه‌ های عملیاتی می باشند.

  • جریان درآمد (Revenue Streams): نحوه کسب درآمد توسط سازمان.

این جزء، می‌ تواند شامل فروش محصولات یا خدمات، اشتراک ‌گذاری درآمد، فروش لایسنس، تبلیغات و سایر منابع درآمدی باشند.

  • معماری کسب و کار (Business Architecture): این بخش ساختار و سازماندهی داخلی سازمان را توصیف می ‌کند و اقداماتی مانند تعیین نقش ها و مسئولیت‌ ها، جریان اطلاعات و فرآیندهای اصلی سازمان، نحوه سازماندهی بخش ‌ها، واحدها، توزیع وظایف و فرآیندهای کلیدی سازمان می ‌شود. 
  • فعالیت های کلیدی (Key Activities): شامل فعالیت ‌های اصلی و بنیادی سازمان.

فعالیت های کلیدی فرآیندها و عملیات هایی هستند که برای تولید و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان انجام می گردند . برخی از این فعالیت ها مانند: تحقیق و توسعه، تولید، خدمات پس از فروش، بازاریابی، توزیع و...

ترکیب صحیح و موثر این اجزا در مدل کسب و کار، به سازمان ها کمک می‌ کند تا به طور یکپارچه و هماهنگ استراتژی و فعالیت ‌های خود را تعریف کرده و عملکرد موثری را داشته باشد. همچنین، این اجزا باید با دیگر اجزای مدل کسب و کار مرتبط و سازگار باشند تا موجب بهبود کارایی، رشد و موفقیت گردند.

اهمیت استفاده از مدل کسب و کار

  1. روشن ‌تر کردن استراتژی سازمان: مدل کسب و کار به مدیران و صاحبان سازمان کمک می‌ کند تا استراتژی و هدف‌ های سازمان را به صورت واضح و روشن تری تعریف کنند. با تعیین اجزا و روابط بین آن‌ ها، مدل کسب و کار نقشی کلیدی در برنامه‌ ریزی و تصمیم ‌گیری استراتژیک ایفا می کند.
  2. بهبود فرآیندها و بهره‌ وری: مدل کسب و کار درک بهتری از فرآیندهای سازمانی را فراهم نموده و امکان بهبود و بهره‌ وری بیشتر را فراهم می ‌کند. با تحلیل و ارزیابی فرآیندها، می‌ توان از روش ‌های بهتری برای اجرای فعالیت ‌ها استفاده کرد و به عملکرد بهتری دست یافت. سوالی که در این مرحله صاحبان کسب وکار باید از خود بپرسند این است که آیا این جایی که سازمان ایستاده همان جایی است که باید باشد؟
  3. ایجاد ارزش برای مشتریان: مدل کسب و کار به مدیران کمک می‌ کند تا خدمتی که سازمان به مشتریان خود ارائه می‌ دهد را بهتر درک کنند. با شناخت نیازها و مشکلات مشتریان، می ‌توان راهکارها و پیشنهاداتی ارائه داد که بیشترین ارزش را برای آن ‌ها ایجاد کند.
  4. تطبیق با تغییرات بازار: درک درست مدل کسب و کار فعلی و عوامل تاثیرگذار بر آن، قابلیت انعطاف و تغییر را برای سازمان ها و شرکت ها فراهم می کند.
  5. برنامه ‌ریزی مالی: مدل کسب و کار به مدیران کمک می ‌کند تا با توصیف ساختار درآمدها و هزینه ‌ها، بودجه ‌بندی مناسب و بهتری برای سازمان انجام دهند و منابع مالی را بهینه مدیریت کنند.
  6. جذب نیروی انسانی و تیم سازی: مدل کسب و کار به تعیین نیازمندی ‌ها و نقش ‌های مورد نیاز در سازمان کمک می کند و به وسیله آن مدیران قادر خواهند بود تیم ‌های متخصص، هماهنگ و نیروهای انسانی ماهر و مناسب را جذب کنند.
  7. ارزیابی عملکرد و پیشرفت: مدل کسب و کار ابزاری مناسب برای ارزیابی عملکرد سازمان و پیشرفت آن است. با تعیین شاخص ‌ها و معیارهای عملکرد، می‌ توان عملکرد سازمان را مورد ارزیابی قرار داد و اقدامات مناسبی را برای بهبود و پیشرفت انجام داد.

انواع مدل های کسب و کار

مدل ‌های کسب و کار به شکل ‌های مختلفی و با توجه به نوع فعالیت و صنعت مورد استفاده قرار می ‌گیرند. در زیر به برخی از انواع مدل‌ های کسب و کار رایج اشاره می ‌کنیم:

۱- مدل کسب و کار مبتنی بر فروش (Sales-based Business Model): در این مدل، درآمد سازمان از طریق فروش محصولات یا خدمات به مشتریان به دست می ‌آید. این مدل شامل فروش مستقیم، فروش به تجار، فروشگاه آنلاین و سایر روش ‌های فروش می ‌شود.

۲- مدل کسب و کار مبتنی بر اشتراک (Subscription-based Business Model): در این مدل، مشتریان برای دسترسی به محصول یا خدمات، هزینه اشتراک ماهیانه یا سالانه را پرداخت می‌ کنند. مثال ‌هایی از این مدل شامل سرویس‌ های استریم موسیقی و ویدئو، اشتراک نرم ‌افزار و اشتراک روزنامه‌ ها می ‌باشند.

۳- مدل کسب و کار مبتنی بر تبلیغات (Advertising-based Business Model): در این مدل، درآمد سازمان از تبلیغات مرتبط با محتوای سازمان دریافت می ‌شود. این مدل معمولا در وب سایت‌ ها، وبلاگ ‌ها، رسانه ‌های اجتماعی و برنامه ‌های رایگان استفاده می ‌شود.

۴- مدل کسب و کار مبتنی بر تجارت الکترونیکی (E-commerce Business Model): در این مدل، محصولات و خدمات از طریق فروشگاه آنلاین به مشتریان ارائه می ‌شوند و درآمد سازمان از طریق فروش آن‌ ها تامین می ‌شود. این مدل شامل فروش محصولات فیزیکی و دیجیتال، فروشگاه ‌های آنلاین، بازارهای الکترونیکی می باشد.

۵- مدل کسب و کار مبتنی بر نرم ‌افزار (Software-based Business Model): در این مدل، سازمان برنامه ‌های کامپیوتری و نرم ‌افزارهای خاص را توسعه و به فروش می‌ رساند و درآمد آن از فروش نرم‌ افزارها، لایسنس ‌ها، اشتراک ‌ها یا سرویس‌ های مرتبط با آنها تامین می ‌شود.

۶- مدل کسب و کار مبتنی بر بازاریابی و آموزش (Marketing and Education-based Business Model): در این مدل، سازمان ارزش افزوده را از طریق ارائه محتواهای آموزشی، مقالات، کتاب‌ ها، وبینار ها، دوره‌ های آموزشی و مشاوره ‌های تخصصی به مشتریان ارائه می ‌دهد و درآمد آن از فروش محتواهای آموزشی، اشتراک ‌ها، ثبت نام در دوره ‌ها و مشاوره ‌ها تأمین می ‌شود.

۷- مدل کسب و کار مبتنی بر توسعه محصول (Product Development-based Business Model): در این مدل، سازمان به تحقیق و توسعه محصولات جدید و نو آورانه می ‌پردازد و سپس این محصولات را به بازار عرضه می ‌کند. درآمد سازمان از فروش محصولات جدید، حق امتیاز ایده ها و اختراعات جدید دارای کاربرد تجاری و خدمات مشاوره ‌ای تامین می ‌شود.

۸- مدل کسب و کار مبتنی بر ارائه خدمات مشاوره ‌ای (Consulting-based Business Model):    در این مدل، سازمان خدمات مشاوره ‌ای متنوعی مانند مشاوره استراتژیک، مشاوره مالی، مشاوره فناوری اطلاعات و... را در حوزه‌ های مختلف ارائه می ‌دهد. 

۹- مدل کسب و کار مبتنی بر ارائه خدمات پشتیبانی (Support-based Business Model): در این مدل، سازمان خدمات پشتیبانی و خدمات پس از فروش شامل نصب، راه‌اندازی، آموزش، تعمیرات و خدمات پشتیبانی فنی را برای محصولات یا خدمات خود ارائه می ‌دهد و در آمد آن از هزینه‌ های خدمات پشتیبانی و قراردادهای سرویس پس از فروش تأمین می گردد.

۱۰- مدل کسب و کار مبتنی بر ارائه خدمات بهداشتی و درمانی (Healthcare-based Business Model): در این مدل، سازمان خدماتی مانند مراقبت ‌های پزشکی، خدمات درمانی، خدمات پرستاری، خدمات روانشناختی، بیمه های درمانی و سایر خدمات مرتبط با بهداشت و درمان را ارائه می کند. 

۱۱- مدل کسب و کار مبتنی بر تولید و توزیع فیزیکی (Physical Production and Distribution-based Business Model): در این مدل، سازمان محصولات مصرفی، ملزومات خانگی و کالاهای فروشگاهی متنوع را تولید و به مشتریان عرضه می ‌کند. 

۱۲- مدل کسب و کار مبتنی بر ارائه خدمات مالی (Financial Services-based Business Model): در این مدل، سازمان خدمات بانکداری، بیمه، سرمایه گذاری، مشاوره مالی، خدمات مالی مجازی و سایر خدمات مرتبط با امور مالی را ارائه می دهد و درآمد آن از هزینه ‌های خدمات مالی، کارمزد ‌ها و بهره ‌وری از سرمایه تامین می‌ شود.

۱۳- مدل کسب و کار مبتنی بر تولید محتوا (Content Production-based Business Model): در این مدل، سازمان محتواهای مختلف را ایجاد و توسعه می ‌دهد و به مشتریان ارائه می‌ کند. این محتواها می ‌توانند شامل مقالات، کتاب ‌ها، فیلم ‌ها، پادکست ‌ها، وبلاگ ‌ها و ... باشند. درآمد سازمان از فروش محتوا، تبلیغات محتوا و اشتراک ‌ها تأمین می ‌شود.

۱۴- مدل کسب و کار مبتنی بر شبکه ‌های اجتماعی (Social Networking-based Business Model): در این مدل، سازمان شبکه ‌های اجتماعی و پلتفرم ‌های ارتباط اجتماعی را فراهم و به کاربران امکان ارتباط، تبادل اطلاعات، اشتراک گذاری محتوا و ایجاد ارتباط با دیگر کاربران را می‌ دهد. در این نوع کسب و کارها درآمد سازمان از تبلیغات، همکاری با برند ها و اشتراک‌ ها تامین می گردد.

ارتباط مدل کسب و کار با استراتژی سازمان

مدل کسب و کار و استراتژی سازمان دو عنصر کلیدی هستند که به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط اند. استراتژی سازمان به طور عمده مسیر و راهبردی است که سازمان برای رسیدن به اهداف خود در نظر می ‌گیرد. این استراتژی مشتمل بر انتخاب و تعیین راهبردهای مختلف مانند راهبرد بازاریابی، راهبرد محصول، راهبرد رقابتی و راهبرد مالی است.

مدل کسب و کار نیز نحوه عملکرد سازمان را تعریف می‌ کند و مشخص می ‌کند که سازمان چگونه خدمات و محصولاتی را ایجاد کرده و به مشتریان خود ارائه می ‌دهد. 

استراتژی سازمان نقش مهمی در تعیین و شکل ‌دهی به مدل کسب و کار دارد. استراتژی تعیین می‌ کند که سازمان به چه بازارهای هدفی وارد شود، در چه صنعتی فعالیت کند، چه مزایای رقابتی را ارائه دهد، چه خدمتی را به مشتریان خود ارائه کند و چگونه منابع خود را تخصیص دهد. 

این تصمیمات بر تعیین مشتریان هدف در مدل کسب و کار تأثیر می ‌گذارد و به فعالیت ‌ها، خدمات و محصولات ارائه شده و شبکه همکاری شکل می‌ دهد.

استراتژی سازمان تعیین می ‌کند که چه فعالیت ‌های کلیدی را برای تولید و ارائه محصول یا خدمات خود انجام دهد و همچنین، چگونه ساختار خود را تنظیم و سازماندهی کند. این تصمیمات درباره ساختار سازمانی در استراتژی سازمان می ‌توانند تأثیر گذار بر مدل کسب و کار باشند. ساختار سازمانی شامل تقسیم بندی و تنظیم وظایف و مسئولیت ‌ها، سلسله مراتب سازمانی، روابط سلسله مراتبی و میزان مشارکت و هماهنگی بین واحدهای سازمانی است و بر شبکه همکاری در مدل کسب و کار و نحوه ارتباط و تعامل با مشتریان، تأمین کنندگان و سایر ارکان مدل کسب و کار تأثیر می‌ گذارد.

ساختار سازمانی تعیین می ‌کند که وظایف و فعالیت ‌ها به چه شکلی درون سازمان تقسیم شود. این تصمیم بر تعیین فعالیت‌ های کلیدی در مدل کسب و کار و نحوه ارتباط و هماهنگی بین آن‌ ها تأثیر می ‌گذارد.

علاوه بر این ساختار سازمانی تعیین کننده میزان روابط سلسله مراتبی در سازمان می باشد که بر نحوه تصمیم ‌گیری و کنترل در مدل کسب و کار نیز تأثیر می‌ گذارد.

این ساختار تعیین می ‌کند که چگونه همکاری و هماهنگی بین واحدهای سازمانی صورت بگیرد. 

مدل کسب وکار و نوآوری

مدل کسب و کار و نوآوری دو عنصر مرتبط هستند و نوآوری می ‌تواند نقش کلیدی در طراحی و اجرای یک مدل کسب و کار موفق داشته باشد. نوآوری به معنای ایجاد چیزهای جدید و بهبود فرآیندها، محصولات، خدمات یا روش ‌های عملکرد است که سازمان را از رقبا تمایز می‌ دهد و ارزش افزوده و خدمات بیشتری برای مشتریان خود فراهم ‌کند.

نوآوری می ‌تواند در شروع اولیه، طراحی و اجرای یک مدل کسب و کار موفق وجود داشته باشد و به عنوان یک عنصر کلیدی در سازمان توسعه یابد. در زمان ایجاد یک مدل کسب و کار، نوآوری در مسیر یابی و تعیین استراتژی ‌ها نقش مهمی دارد و می ‌تواند به شکل زیر تأثیر گذار باشد:

  • نوآوری فرآیند: نوآوری در فرآیندهای عملیاتی سازمان می ‌تواند بهبود کارایی، کاهش هزینه ‌ها و افزایش کیفیت را به همراه داشته باشد و در طراحی و اجرای مدل کسب و کار تأثیر بسزایی بگذارد و به سازمان کمک کند تا عملکرد خود را بهبود بخشد.
  • نوآوری بازاریابی: استفاده از روش‌ های نوآورانه در بازاریابی و فروش محصولات و خدمات سازمان می‌ تواند به جذب مشتریان جدید، تعامل بهتر با مشتریان فعلی و ایجاد تفاوت رقابتی کمک کند.
  • نوآوری سازمانی: ایجاد فرهنگ نوآوری و انعطاف‌ پذیری در سازمان می ‌تواند به آن کمک کند تا با تغییرات روزمره روبرو شده و به راحتی به تغییرات بازار و فناوری واکنش نشان دهد. این نوع نوآوری در سازمان می‌ تواند اجازه دهد تا مدل کسب و کار با تغییرات محیطی همگام شود و انعطاف لازم را داشته باشد.

نوآوری می ‌تواند به عنوان یک عنصر استراتژیک و پایه ‌ای در طراحی و اجرای مدل کسب و کار عمل کند. با ادغام نوآوری به طرح کسب و کار، سازمان می ‌تواند از رقبای خود در بازار عبور کند و رشد و پیشرفت بیشتری را تجربه نماید.

مزایا و معایب مدل های کسب وکار

-    مدل کسب و کار تولیدی :

مزایا:

 قابلیت مقیاس ‌پذیری بالا در تولید محصولات.
قابلیت کنترل دقیق بر فرآیندهای تولید و مدیریت هزینه‌ ها.
قابلیت بهره‌ برداری از تکنولوژی و اتوماسیون در فرآیندهای تولید.

معایب: 

وابستگی به تجهیزات و منابع فیزیکی برای تولید محصولات.
حساسیت به تغییرات در بازار و تقاضا.
نیاز به سرمایه ‌گذاری اولیه بزرگ برای راه ‌اندازی خط تولید.


-    مدل کسب و کار خدماتی: 

مزایا:

انعطاف‌ پذیری بالا در ارائه خدمات و تنوع در محصولات.
ارتباط مستقیم و نزدیک با مشتریان و امکان ارائه خدمات شخصی ‌سازی شده.
نیاز به سرمایه ‌گذاری اولیه کمتر نسبت به تولید محصولات فیزیکی.


معایب: 

سختی در استانداردسازی و ارتقاء کیفیت خدمات.
وابستگی به مهارت ‌ها و تخصص ‌های نیروی انسانی.
نیاز به استراتژی بازاریابی قوی برای جذب و حفظ مشتریان.


-    مدل کسب و کار تجارت الکترونیکی: 

مزایا: 

دسترسی به بازار جهانی و امکان فروش محصولات به مشتریان در سراسر جهان.
کاهش هزینه ‌های عملیاتی و نیاز به فضای فیزیکی برای فروش.
قابلیت ایجاد تجربه خرید آنلاین، سهولت ‌بخش و مطلوب برای مشتریان و وجود امکاناتی مانند جستجوی پیشرفته، فیلترها و توصیه ‌های مشتری.
در تجارت الکترونیک، می ‌توان به راحتی تغییراتی در محصولات، قیمت‌ ها و روش ‌های ارسال اعمال کرد. این انعطاف ‌پذیری به سازمان اجازه می ‌دهد تا به سرعت به تغییرات در بازار و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهد.


معایب: 

رقابت شدید 
اطلاعات مشتریان و تراکنش ‌های مالی آنها در این کسب وکار به صورت آنلاین انجام می ‌شود. این مسئله موجب نگرانی ‌های امنیتی مانند سرقت اطلاعات، تقلب و کلاهبرداری می گردد. 
وابستگی به زیر ساخت‌ های تکنولوژی مانند وجود اتصال اینترنت پایدار، سرورهای قدرتمند، سیستم ‌های پرداخت الکترونیکی و سیستم ‌های مدیریت موجودی و فروش 
محدودیت ‌های فیزیکی در تحویل محصولات به مشتریان به وسیله حمل و نقل. مانند طول زمان تحویل، هزینه حمل و نقل و مشکلات مرتبط با ارسال محصولات حساس.


مدل کسب و کار نرم ‌افزاری: 

مزایا:

قابلیت مقیاس ‌پذیری بالا در توسعه و ارائه نرم ‌افزارها.
امکان ارائه نسخه‌ های به ‌روز و بهبود یافته از نرم ‌افزار به مشتریان.
قابلیت ایجاد درآمد مستمر از طریق اشتراک ‌گذاری و پشتیبانی از نرم ‌افزار.
 

معایب:

رقابت شدید در بازار نرم‌ افزارها و وابستگی به تکنولوژی و دانش فنی.
نیاز به سرمایه‌ گذاری اولیه برای توسعه و به‌ روز رسانی نرم ‌افزار ها.
نیاز به مدیریت امنیت و حریم خصوصی در زمینه نرم ‌افزارها.
 

مدل کسب و کار اشتراکی: 

مزایا:

درآمد مستمر و پایدار از طریق اشتراک‌ گذاری خدمات یا محصولات.
ارتباط مستقیم و بلند مدت با مشتریان و ایجاد ارتباطی قوی با آن ‌ها.
امکان ارائه خدمات شخصی ‌سازی شده و مطابق با نیازهای مشتریان.


معایب:

وابستگی به پایداری و رضایت مشتریان برای حفظ اشتراک ‌ها.
نیاز به استراتژی بازاریابی قوی برای جذب مشتریان جدید.
ریسک از دست دادن اشتراک ‌ها در صورت رقابت شدید در بازار.

فرآیند عمومی برای طراحی مدل‌ های کسب و کار

مدل های کسب وکار رویایی خلق می شوند نه پیدا... ایجاد هر کسب و کاری نیاز به شناخت کامل هر شخص از خود دارد. گام اول یافتن علاقه به کسب وکار است؛ اگر سازمان ها به خدماتی که ارائه می دهند علاقه نداشته باشند چگونه می توانند به دیگران کمک کنند.

طراحان مدل کسب وکار باید بدانند که می خواهند از طریق چه فعالیت هایی به مردم کمک کنند؟

پاسخ به این سوال، خدمت و محصولی که باید ارائه شود، مشتریان و فعالیت های کلیدی را مشخص می کند.

یافتن مقصود گام مهمی در ایجاد مدل کسب وکار است، اما مهم تر از آن نگاه داشتن حس جهت یابی است.

در کل انتخاب مدل کسب و کار مناسب بستگی به عوامل مختلفی، از جمله صنعت موردنظر، بازار هدف، منابع مالی و فنی موجود و استراتژی های مخصوص خود است.

فرآیند طراحی مدل کسب وکار مفاهیم، تکنیک ‌ها و ابزارهای خلق مدل کسب و کار را به یکدیگر پیوند می ‌دهد و می ‌تواند به شرح زیر باشد:

۱- تحلیل بازار و مشتری: در این مرحله، نیازها، مسائل و الگوهای مشتریان و بازار هدف بررسی می ‌شوند. این شامل مطالعه بازار، تحلیل رقبا، پژوهش مشتری و جمع ‌آوری داده ‌ها است. هدف این مرحله، درک عمیق از مشتریان و بازار هدف برای طراحی مدل کسب و کار مناسب است.

۲- تعیین استراتژی کسب و کار: با استفاده از روش های گوناگونی مانند تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف‌ ها، فرصت‌ ها و تهدیدها)، هدف ‌ها، استراتژی‌ های بازاریابی و رقابتی، قیمت، استراتژی کلی کسب و کار و اهداف بلند مدت تعیین می ‌شوند.

۳- طراحی مدل کسب و کار: این مرحله شامل تعیین چگونگی تولید یا ارائه محصولات و خدمات، منابع کلیدی، هزینه‌ ها، کانال های توزیع، روابط با مشتریان، ساختار سازمانی و درآمد است. در این مرحله، تمامی جنبه ‌های کلیدی کسب و کار مشخص می ‌شود.

۴- ارزیابی و بهینه ‌سازی: در این مرحله، عملکرد مدل کسب و کار بر اساس معیارهای مشخصی ارزیابی می ‌شود. این ارزیابی شامل مقایسه درآمدها و هزینه ‌ها، تحلیل تراکنش ‌ها و شاخص ‌های عملکرد مرتبط با بازاریابی و فروش، ارزیابی روابط با مشتریان و ... است. بررسی و ارزیابی به شناسایی نقاط قوت و ضعف مدل کسب و کار کمک می‌ کند.

بر اساس نتایج ارزیابی، می ‌توان اقداماتی برای بهبود و بهینه‌ سازی مدل کسب و کار شامل بهبود فرآیندها، کاهش هزینه ‌ها، بهبود کیفیت محصولات و خدمات، تغییرات در استراتژی بازاریابی و غیره انجام داد. هدف این مرحله، بهبود عملکرد کسب و کار و افزایش سودآوری و رقابت‌ پذیری است.

۵- پیاده ‌سازی: در آخر مدل کسب و کار به مرحله عملیاتی شدن می ‌رسد و اقدامات لازم برای پیاده ‌سازی آن صورت می‌ گیرد. این اقدامات شامل اعمال تغییرات موردنیاز در استراتژی ها، فراهم کردن تجهیزات و سیستم ‌های لازم، آموزش کارکنان و برنامه ‌ریزی منابع است. 

به طورکلی بعد ایجاد هر مدل کسب وکار، صاحبان آن ابتدا باید مدل خود را توسط ملاقات با مشتریان احتمالی تست کنند، با مشاوران مشورت کرده و در صورت نیاز حتی مدل خود را تغییر دهند.

تکنیک هایی برای کمک به طراحی مدل کسب و کار

  • تحلیل SWOT: این تکنیک به شناسایی نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) درباره کسب و کار شما کمک می‌ کند. با تحلیل SWOT، می ‌توانید بهترین استراتژی ‌ها را برای بهره ‌برداری از قوت ‌ها و فرصت ‌ها شناسایی کرده و نقاط ضعف و تهدیدها را مدیریت کنید.
  • تحلیل PESTEL: این تکنیک بر اساس عوامل سیاسی (Political)، اقتصادی (Economic)، اجتماعی (Social)، فناوری (Technological)، محیطی (Environmental) و قانونی (Legal)، به شناسایی عوامل خارجی تأثیرگذار بر کسب و کار شما کمک می ‌کند. این تحلیل به شما اطلاعاتی درباره فرصت ‌ها و تهدیدهای محیطی کسب و کارتان می ‌دهد.
  • تجزیه و تحلیل مدل کسب و کار (Business Model Canvas): این تکنیک با استفاده از یک نمودار کوچک و مفهومی، تمام جوانب کلیدی مدل کسب و کار را بررسی می کند. این نمودار شامل تمام اجزا مدل کسب وکار مانند مشتریان، منابع مالی و انسانی و... می باشد.
  • تحلیل رقابت و مزیت رقابتی: این تکنیک به بررسی رقبا، صنعت و مزیت رقابتی شما کمک می ‌کند. با تحلیل رقابت و شناخت رقبا، می ‌توانید استراتژی ‌های مناسبی را برای تمایز و ایجاد مزیت رقابتی در بازار مشخص کنید.
  • تحلیل نیازها و نیازمندی ‌ها (Needs Analysis): در این تکنیک، نیازها و نیازمندی‌ های مشتریان و بازار هدف شناسایی و تحلیل می ‌شوند. با داشتن درک دقیق از نیازمندی ‌های مشتریان، می ‌توانید محصولات و خدمات خود را طراحی کرده و بهترین راهکارها را برای تامین نیازهای آنها پیشنهاد دهید.
  • تحلیل و مدیریت ریسک: در این تکنیک، ریسک ‌های محتمل در کسب و کار شناسایی و ارزیابی می ‌شوند. با تحلیل ریسک و طراحی راهبردهای مدیریت ریسک، می ‌توانید از پیش ‌بینی و مدیریت ریسک ‌های احتمالی در حالت عادی برای کسب و کار خود استفاده کنید.
  • تحلیل داده ‌ها و اطلاعات: این تکنیک شامل جمع ‌آوری، تحلیل و استخراج اطلاعات مهم از داده ‌ها است. با استفاده از روش ‌های تحلیل داده ‌ها مانند استنباط آماری، داده ‌کاوی و تحلیل پیش‌ بینی، می‌ توانید به بررسی الگو ها، روندها و روابط میان داده ‌ها بپردازید و تصمیم‌ گیری‌ های بهتری بر اساس اطلاعات دقیق و قابل اعتماد داشته باشید.

تفسیر مجدد استراتژی از نگاه مدل کسب و کار

فرآیند تفسیر استراتژی از نگاه مدل و کسب و کار بدین گونه است که ابتدا، ماموریت و اهداف کلی کسب و کار مورد بررسی و بازنگری قرار می‌ گیرند و مدیران به سوال هایی مانند، آیا ماموریت و اهداف ما همچنان معتبر و قابل دستیابی هستند؟ آیا تغییراتی در بازار یا شرایط رقابتی رخ داده است که نیازمند تفسیر مجدد استراتژی ما است؟ پاسخ می دهند.

سپس تغییراتی که در بازار رخ داده است، شناسایی و تحلیل می ‌شوند و عوامل رقابتی و نقاط قوت و ضعف رقبا بررسی می گردند. این اطلاعات می‌ توانند به صورت گسترده‌ تری برای تفسیر مجدد استراتژی در نظر گرفته شوند.

در این مرحله، منابع و قدرت ‌های ما بررسی می‌ شوند. که آیا منابع فعلی کافی هستند؟ آیا دارای قدرت ‌هایی هستیم که در بازار رقابتی ما را تمایز دهند؟ این بررسی ها سازمان را به تفسیر مجدد استراتژی و بهبود رویکردها در استفاده از منابع و قدرت ‌های خود ترغیب می ‌کند.

فرایند های مدیریتی مرتبط با هریک از اجزای مدل های کسب وکار

مدیریت محصول: این فرایند شامل مراحل طراحی، توسعه، مدیریت و بهبود محصول یا خدمت، برنامه ‌ریزی استراتژیک محصول، تحقیق و توسعه، بازاریابی محصول، مدیریت چرخه عمر محصول و راهبردهای قیمت‌ گذاری است.

مدیریت عملیات: این فرایند شامل برنامه ‌ریزی، برنامه ‌نویسی، مدیریت و بهبود فرآیندهای عملی، مدیریت زنجیره تأمین، کنترل کیفیت، بهینه‌ سازی عملیات و مدیریت پروژه است.

مدیریت بازاریابی: این فرایند شامل تحلیل بازار، تحقیقات از بازار، استراتژی بازاریابی، تبلیغات و فروش، برنامه‌ ریزی بازاریابی، تعیین بازار هدف، استراتژی تولید و توزیع، تعیین قیمت و تبلیغات است.

مدیریت مالی: این فرایند شامل برنامه‌ ریزی مالی، بودجه ‌بندی، مدیریت درآمد و هزینه، تجزیه و تحلیل سودآوری و نقدینگی است.

مدیریت منابع انسانی: این فرایند شامل مدیریت استخدام، آموزش، توسعه کارکنان، برنامه ‌ریزی نیروی کار، مدیریت عملکرد و رفاه افراد سازمانی می باشد.

مدیریت روابط با مشتریان: این فرایند شامل مدیریت تعامل با مشتریان، خدمات پس از فروش، مدیریت شکایات، استراتژی CRM (مدیریت خدمات مشتریان)، رضایت مشتری و برنامه‌ هایی برای حفظ و جذب مشتریان است.

مدیریت تحول و نوآوری: این فرایند شامل مدیریت تحولات داخلی سازمان، ایجاد فرهنگ نوآوری، اجرای استراتژی ‌های نوآورانه و توسعه محصولات جدید است.


ارسال نظر درباره این موضوع

Loading...
(اختیاری)